Tuesday, March 13

شهرت

1-راننده تاکسی می پرسد کجایی هستی؟ میگویم ایران. لبخند میزند که یعنی خوب میشناسد و ادامه میدهد نمیدانم کشورهایی که خودشان از انرژی هسته ای استفاده می کنند چرا دیگران را از داشتنش منع می کنند، نمی دانم برای خوشایند من این حرف را میزند یا نظر وااقعی اش را گفته.

2- پیش خدمت رستوران با نگرانی می پرسد بالاخره شما قصد دارید بمب اتم بسازید یا نه؟ می گویم نه ما فقط دنبال نیروگاه هسته ای هستیم. می خندد و می گوید خیالم راحت شد و می رود.

3- روزنامه محلی مجانی که دختر توزیع کننده اش به اصرار دستم داده ورق می زنم، به عکس احمدی نژاد می رسم، از نوشته ها زیاد سردر نمی آورم اما اسم آمریکا و فرانسه و آلمان و... را میان گفته هایش تشخیص می دهم.

1 comment:

Anonymous said...

mashhor shodan hazine ham dare dige!