Thursday, January 12

پیغام

در آپارتمان را که باز می‌کنم اول از همه چراغ پیغام گیر تلفن را چک می‌کنم، سه چهار هفته است خبری از چراغ چشمک زن نیست، پنج شش ماهی‌ است پیغام‌ها را پاک نکرده‌ام شاید حافظه اش پر شده.

دو سه کلمه اول هر پیغام قبل از پاک شدن در سکوت اتاق پخش می شود:


سلام آناهیتا،


آناهیتا بابایی سلام،


سلام عزیز دلم،


آناهیتا جون سلام،


آناهیتا ... سلام،


سلام آنی،


صدای چهار پنج نفر مدام تکرار می شود و لبخند روی لبهایم پهن تر و پهن تر.