Sunday, February 25

آخر سرمایه داری

اگر پدر بزرگم اینجا زندگی می کرد قطعا به این نتیجه می رسید که این مملکت هم صاحب ندارد.
تا هفته قبل خیار را دانه ای نودونه سنت می خریدم، دیروز توی تره باری که هر هفته میوه وسبزی می خرم خیارها شده بودند یک ونیم یورو که مرا از خرید منصرف کردند، اما بعد از ظهراز سوپر مارکت نزدیک خانه مان یک خیار یک یورو و سی و پنج سنتی خریدم. امروزصبح توی یکشنبه بازار خیارها یک یورو وهشتاد سنت بودند. حدود دو برابر هفته قبل.
چنین اتفاقی در ایران حتما وزیر بازرگانی را به رسانه ها می کشد وسخن گوی دولت را مجبور به ارائه توضیح میکند، اما اینجا نهایت اتفاقی که می افتد این است که تا هفته بعد صبر کنی و امیدوار باشی که قیمت کمی پایین بیاید.
گرچه این اتفاق در ایران برای میوه و سبزی هم غیر قابل تحمل است اما اگر یک کالای بسته بندی شده را در دو مغازه با اندکی تفاوت قیمت بفروشند که دیگر هیچ. اما اینجا به جز کارخانه سازنده عواملی مثل شیک بودن لباس کارمندهای فروشگاه، میزان لبخند صندوقدار، اندازه پارکینگ و..... هم در تعیین قیمت یک کالا سهیم اند.
من وشمای خریدار هم که لابد آنقدر عاقل و بالغ هستیم که وقتی برای خرید وارد یک فروشگاه خاص می شویم دلیلی برای اینکار داشته باشیم.

No comments: