Sunday, September 30

.....

تو در پاییز رفتی در آغاز فصل خزان
و مگر می شد که فصل دیگری باشد. مگر می شد بهار باشد که با شاخه شاخه گل ها و درخت ها سبز می شدی و تابستان که درخت های باغ و باغچه را پر بار می دیدی.
و یا زمستان که چله های کوچک و بزرگش را تا شروع بهار می شمردی.
تو در پاییز رفتی تا ما هم با آسمان بگرییم وقتی از بالای تپه زرد شدن درختان تنومند خانه ات را نگاه می کنیم.
شمعدانی ها را آب می دهم، خاک خریده ام تا گلدان بنفشه و حسن یوسف را بزرگتر کنم، کاش دستان سبزت را به ارث برده باشم.
زردی شله زرد را کاسه کاسه در تمام آشپزخانه تقسیم می کنم، بوی گلاب و زعفران تمام خانه را پر می کند، درست مثل آن روزها که کاسه های شله زرد و شیر برنج روی کابینت صف می کشید کاش هر آنچه آموخته ای یاد گرفته باشم.
امروز دو سال است که تو از ما دوری، و من از مزار و خانه ات هم.

10 comments:

Anonymous said...

من اولین بار که اسمش را از تو شنیدم همراه با کلامی بود که هنوز مرا شور می‌بخشد. وقتی شنیده بود که در فکر ازدواجی از محبت گفته بود از شادی این خبر انگار قدم بلند شد

من خوشحالم که بودم و او را دیدم. آن پیرمرد خوش‌قلب را

Anonymous said...

من هر وقت دلم براش تنگ میشه خورشت آلو اسفناج درست میکنم :)

Anonymous said...

سلام
از خواندن مطالبتان لذت بردم.
خوش باشي.

Anonymous said...

آناهيتا جان!

كاش همه ي ما اون دستان سبزي كه ازش نوشتي رو از نسل قبلمون ارث برده باشيم.

Anonymous said...

khoda ro shokr ! man ye irani peyda kardam tooye franceh ke tooye weblogesh dar morede dahan be dahan shodan ba rfansaviha bar sare iran naneveshteh !!!

Anonymous said...

khoda ro shokr ! man ye irani peyda kardam tooye franceh ke tooye weblogesh dar morede dahan be dahan shodan ba rfansaviha bar sare iran naneveshteh !!!

Anonymous said...

سلام آناهيتاي مهربان
امشب وبلاگت پيدا كردم يه اتفاق خوب..
لذت بخش بود برام. دارم آرشيوت مي خونم..

Anonymous said...

هميشه وقت شستن برنج دو به شك مي شوم: آن روز پاييزي سال اول دبيرستان كه بعد از مدرسه آمده بودم خانه شماتا دست پخت تو را بخورم آن روز او گفته بود برنج را با آب سرد بشويي يا با آب گرم كه خوب ري كند؟ ...هميشه وقت شستن برنج به يادش مي افتم.

Anonymous said...

magar dar an havaie meh gerefteye porbaran anja ham mitavan buie zaferan ra hes kard.?!!..
va in yeki az dalaiele man ast baraye mandan bavar kon!!

Anonymous said...

آناهیتا
دو سه روزی است که جشن توست.
جشن آبها
آبهایی چون همین دریای مازندران ما.
آناهیتا آبان روز بود روز جشن تو
الهه ی آبها....