#
دارم یک کتاب می خوانم درباره زندانیان اولین بند زنان سیاسی در ایران. حدود سالهای 1350.
البته سیاسی که نه به قول ساواک اشرار مسلح یا مقدمین علیه امنیت کشور.
پی نوشت : داد بی داد، ویدا حاجبی تبریزی، پاریس، فوریه2003.
البته سیاسی که نه به قول ساواک اشرار مسلح یا مقدمین علیه امنیت کشور.
پی نوشت : داد بی داد، ویدا حاجبی تبریزی، پاریس، فوریه2003.
5 comments:
خوبه براندازی نرم نبوده
امروز همه ي وبلاگتو يك جا خوندم و باور كردم دوري ما ديري است اما دل ما همراه هم است.
من به خيانت شبانه ي ناخواسته انديشيدم مانند قديم.
كي ميايي ؟گرچه شايد باز هم نزديكي آنگاه ما را از هم دور گرداند!
كافه زن را سري مي زني؟ يك زندان كوچك وا كرده ام براي حزن خودم. عصر چارشنبه اي بود كه از ملسي طعم يك ماتيك كالباسي، روي لبه ي يك فنجان بر آشفتم. حالا پي آن عظيمت نادره، هي مي گردم اين بي پدر تابستان را. مرا مي نوشي به ديداري؟
متاسفانه تاريخ به طرز مزخرفي دايم تكرار مي شه!!!
این کتاب خوندن شما تموم نشد خانوم؟
Post a Comment