خیال
کاش این خیابان سر پایین کنار دانشگاه میرسید به جای در کرج، میدان آزادگان مثلا که طالقانی با همین شیب بهش میرسد.
کاش اتوبانی که از بالای دانشگاه رد میشود از جایی در اتوبان تهران کرج سر در میآورد، زیر پل کلاک مثلا، که وقتی میرسی بهش یک بار دیگر خیالت تخت میشود که رسیدی.
دلم خیلی وقتها از آن جمعه هایی میخواهد که صبحش با اتوبان شروع میشد و عصرش میرسید به اول جاده چالوس یا بالای عظیمیه.
شاید تا ۱۸ روز دیگر اتوبان بالای دانشگاه برسد به زیر پل کلاک.
6 comments:
بله ؟ چی شد؟
داری می ری ایران؟؟؟
مبارکه، نمیدونستم داری میری ایران. خوش بگذره.
بابا من ایران نمیرم یعنی لااقل تا ۱۸ روز دیگه نه.
اما نوشتم شاید تا ۱۸ روز دیگه اتوبان برسه به زیر پل، یعنی بار همیشه برسه به زیر پل.
بالاخره چي؟ مياي ايران به زودي يا نه؟
salam..adam vaghti irane delesh mikhad ye jaee bashe behtar az iran ama vaghti ham jaye degas delesh bal bal mizane vase koochektarin neshan az vatan,,,,rasti chera entori hastem?
برای هر زندانی که آْزاد می شود باید خوشحال بود اما یاد آن زندانیان که در سال ۶۷ در چنین روزهائی با وجود اتمام مدت زندان یا داشتن محکومیت زندان ناجوانمردانه و بیدفاع اعدام شدند و پس از ۲۱ سال هنوز هم حضور بر سر گور دسته جمعی شان در خاوران هم جرم است غمی است جانسوز که با گذشت سالیان التیام نمی پذیرد فردا ۶ شهریور خانواده هایشان و بازماندگانشان در میان خیل گزمه های حکومت برای گرامی داشتشان به خاوران خواهند رفت
Post a Comment