skip to main
|
skip to sidebar
به آهستگی
Tuesday, October 30
دیشب او بار بست و ما مردیم
خوب شد این سفر، آخرین دفترت را توی چمدانم جا دادم که امشب بازش کنم :
از رفتنت دهان همه باز بود.......
انگار گفته بودند:
پرواز
پر واز
1 comment:
Anonymous said...
test
November 1, 2007 at 12:49 PM
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
About Me
آناهیتا
Nancy, France
View my complete profile
www.
flick
r
.com
آرشیو
►
2013
(1)
►
Mar
(1)
►
2012
(1)
►
Jan
(1)
►
2011
(4)
►
Nov
(1)
►
Feb
(2)
►
Jan
(1)
►
2010
(5)
►
Dec
(4)
►
Mar
(1)
►
2009
(7)
►
Nov
(2)
►
Sep
(1)
►
May
(1)
►
Mar
(2)
►
Feb
(1)
►
2008
(11)
►
Sep
(2)
►
Aug
(1)
►
May
(1)
►
Apr
(1)
►
Mar
(2)
►
Feb
(2)
►
Jan
(2)
▼
2007
(54)
►
Dec
(1)
►
Nov
(1)
▼
Oct
(1)
دیشب او بار بست و ما مردیم
►
Sep
(3)
►
Aug
(1)
►
Jul
(4)
►
Jun
(5)
►
May
(5)
►
Apr
(10)
►
Mar
(11)
►
Feb
(12)
دوستان
Lafcadio
Let's go byond
آزاده
آق بهمن
اتاق کیمیا
اینجا و اکنون
باز هم از سر نو
باغ بهار
تا خورشید
تشنه هستم
حال من خوب است اما تو باور نکن
حرفهای یک پنجاه و چهاری
خواب زمستانی
زن نوشت
ساز نو، آواز نو
سحر
عابر پیاده
عکس کده
غوغای ستارگان
فرانسوی
مثل درخت در شب باران
مریم اینا
هم اندیشان
کاساندرا
کافه ناصری
کمانگیر
یادداشتهای یک عدد کاوه
یک لیوان چای داغ
یک وحید
My Shelfari
Shelfari: Book reviews on your book blog
Counter
Free counter
1 comment:
test
Post a Comment